محل تبلیغات شما

نوحه‌ی ی بازگشت کاروان به مدینه(با ملودی جدید)

 

دنبال کردن این شاعر

۲۳

 

نوحه‌ی سینه‌زنی

ورودکاروان به مدینه

 

بنداول

چشمام ابری و قدم کمونه

وای از دست چرخ و زمونه

دارم مادر از کربلا من

بر پیکر و رویم نشونه

برخیز حالم و ببین

گشتم بی‌یار و معین

از سنگ کوفی شده

شکسته مادر جبین

واویلا واویلتا(۳)

 

بنددوم

در کربلا زینب رسیده

محزون با قامت خمیده

دارد خبر برای مادر

از حنجر و سر بریده

مادر بی برادرم

بی‌یار و بی‌یاورم

پیش چشمم کشته شده

یادگار حیدرم

واویلا واویلتا(۳)

 

سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۵ نوشته شده توسط م-مطلق 

شاعر:

مرتضی محمودپور

اربعین -(برگشته ام ای قبله ی عشق و امیدم )

 

دنبال کردن این شاعر

۱۰

 

برگشته ام ای قبله ی عشق و امیدم 

شکر خدا من ماندم و قبر تو دیدم 

بارم به منزل آمده 

زورق به ساحل آمده 

مظلوم حسینم . 

از بعد تو بی اشک چشم آبی نخوردم 

از پیش چشم خود تو را یکدم نبردم 

هر گه که بُردم نام تو 

آمد به یادم کام تو 

مظلوم حسینم . 

تو روی نِی بودی ولی زینب به محمل 

هر جا که رفتم آمدی منزل به منزل 

ای گل فدای روی تو 

آمد به هر جا بوی تو 

مظلوم حسینم . 

شام بلا را تا اَبَد غمخانه کردم 

گنج تو پنهان گوشه ی ویرانه کردم 

در گِل نهان کردم گُلت 

ناید نوای بُلبُلت 

مظلوم حسینم . 

یک شب چرا بر خواهرت مهمان نبودی 

با ما چرا در گوشه ی زندان نبودی 

من بودم و آلام تو 

بُردم ولی پیغام تو 

مظلوم حسینم . 

سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۶ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور

شاعر:

حاج علی انسانی

اربعین -(شد اربعین شاه دین )

 

دنبال کردن این شاعر

۱۴

 

شد اربعین شاه دین 

دلها پریشان است 

زینب سیه پوشیده در 

سوگ شهیدان است 

یک قافله اشک وعزا در اربعین آمد 

دخت علیَّ المرتضی با شور و شین آمد 

تا که عزاداری کند بر شاه دین آمد 

قامت کمان و دلکباب از داغ هجران است 

از جور و کین شامیان صدها نشان دارد 

از گردش چرخ فلک بر لب فغان دارد 

قلب فکار و دیده ی گوهر فشان دارد 

بر کاروان اربعین زینب نواخوان است 

گوید که ای لب تشنه ی تنها لب دریا 

تنها میان خون مخواب بر خاک این صحرا 

برخیز و بین پژمرده اند در این سفر گلها 

اما ز خون پیکرت اینجا گلستان است 

ای پیکر بی سر بخوان قرآن بر این خواهر 

تو خفته ای بیسر ولی من آمدم با سر 

گویا که روی سینه ات خفته علی اصغر 

ششگوشه گشته قبر تو چون عرش یزدان است 

سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور

شاعر:

حاج داود بیدق داری

اربعین -(شمیم جانفزای کوی بابم )

 

دنبال کردن این شاعر

۸

 

شمیم جانفزای کوی بابم 

مرا اندر مشام جان برآید 

گمانم کربلا شد عمه نزدیک 

که بوی مشک ناب و عنبر آید 

به گوشم عمه از گهوارهی گور 

در این صحرا، صدای اصغر آید 

حسین را ای صبا برگو که از شام 

به کویت زینب غم پرور آید 

ولی ای عمّه دارم التماسی 

قبول خاطر زارت گر آید 

که چون اندر سر قبر شهیدان 

تو را از گریه کام دل برآید 

در این صحرا مکن منزل که ترسم 

دوباره شمر دون با خنجر آید 

مهار ناقه را یک دم نگهدار 

به استقبال لیلا، اکبر آید 

مران ای ساربان یکدم که داماد 

سر راه عروس مضطر آید 

کند جودی» به م، م از نو 

اگر در ما این دفتر آید 

سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور

شاعر:

جودی خراسانی

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( ای مسیح خانه ی مولی الموالی مجتبی )

 

دنبال کردن این شاعر

۹۳۵

  ۲

اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى السَّيِّدِ الْمُجْتَبَى وَ الْإِمَامِ الْمُرْتَجَى سِبْطِ الْمُصْطَفَى وَ ابْنِ الْمُرْتَضَى عَلَمِ الْهُدَى الْعَالِمِ الرَّفِيعِ ذِي الْحَسَبِ الْمَنِيعِ وَ الْفَضْلِ الْجَمِيعِ وَ الشَّرَفِ الرَّفِيعِ الشَّفِيعِ ابْنِ الشَّفِيعِ الْمَقْتُولِ بِالسَّمِّ النَّقِيعِ الْمَدْفُونِ بِأَرْضِ الْبَقِيعِ الْعَالِمِ بِالْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ صَاحِبِ الْجُودِ وَ الْمِنَنِ كَاشِفِ الضُّرِّ وَ الْبَلْوَى وَ الْمِحَنِ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ الَّذِي عَجَزَ عَنْ عَدِّ مَدَائِحِهِ لِسَانُ اللَّسِنِ الْإِمَامِ بِالْحَقِّ الْمُؤْتَمَنِ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ

ای مسیح خانه ی مولی الموالی مجتبی

مظهر حُسن خدای لایزالی مجتبی

"ابن شهر آشوب" اینگونه روایت میکند 

چون پیمبر صاحب شان و جلالی مجتبی

هم "سیادت" هم "شرافت" بهترین میراث توست

وارث "مجد" نبی کوه کمالی مجتبی

از تبار یاس هستی بوی زهرا میدهی 

بسکه مثل مادرت پاک و زلالی مجتبی 

میروی عکس همه با دست پر از خانه ات

رو به خانه میکنی با دست خالی مجتبی 

خود به دنبال یتیمان میروی مثل علی 

در سخاوت در کرامت بی مثالی مجتبی

هرکجایی که قدم برداشتی از رحمتت

شد متمول گدای آن حوالی مجتبی 

حاتم طایی به لطفت حاتم طایی شده

سائلت برهم زده مال و منالی مجتبی 

بیخود از خود میشوم وقتی صدایم میزنی 

با نگاهت میشوم حالی به حالی مجتبی

من حبیبک ؟ من امیرک ؟ من امامک ؟ بی گمان

تو جواب روشن هرچه سوالی مجتبی 

"بالحسن" بال قنوتم شد که معراجی شدم 

ای نگاهت باعث رشد و تعالی مجتبی

ذکر تو دارد طراوت سینه را آباد کرد

مثل جنگل های سرسبز شمالی مجتبی

خواب دیدم در حریم تو شب شعری به پاست

شعر میخواندم در آن صحن خیالی مجتبی

کام من مهر تورا از سینه ی مادر گرفت 

بهترین سوغاتی شیر حلالی مجتبی

نذر فرش بارگاهت با هزاران آرزو

عمر من طی شد به پای دار قالی مجتبی

جان بگیرد با نگاهی مُرده غیر ممکن است

با تو ممکن میشود امر محالی مجتبی 

چشمه های نور از شعر تو جاری میشود

روشنایی بخش چشمان "وصالی" مجتبی

دست و بال جانفدایت را نبندد وزن شعر 

بابی انتم و امی و نفسی و اهلی و مالی مجتبی 

به سیاهی ات قسم چندین برابر میدهی 

هرکه خرج روضه ات کرده ریالی مجتبی

گر به دنیا بود عمرش حضرت شیخ صدوق

مینوشت از غربتت صدها "امالی" مجتبی 

صلح تو زیر سر مردان از زن کمتر است

زخمی شمشیر اشباح الرجالی مجتبی

غصه ی قد کمان آخر کمانت کرده است 

گریه داری با همین قد هلالی مجتبی 

این همه موی سپید تو حکایت میکند

کرده پیرت غصه ای در خردسالی مجتبی

                                            ****

پای هر بیتی که میگویم خجالت میکشم

در خور شان ات ندارم شعر عالی مجتبی 

جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۲ نوشته شده توسط h.feyz

شاعر:

علیرضا خاکساری

شعر بدرقه زائران کربلا -(دارید میرید به شهر عشق)

۲

دنبال کردن این شاعر

۲۰۲

 

دارید میرید به شهر عشق

با دلی زار و مبتلا

برا زیارت بهشت

به سرزمین کربلا

خدا نگهدار آی عاشقای بی ریا

خدا نگهدار برای ما کنید دعا

خدا نگه دار اجر شما با شهدا

خدا نگهدار مُسافرای کربلا.

وقتی رسیدید به حرم

آی زائرای کربلا

یه دونه یا حسین بگید

به جای ما جامونده ها

این یا حُسینا اُمیدِ روز مه

این یا حُسینا روضهٔ چشمای تره

این یا حُسینا زمزمهٔ یه مادره

خدا نگهدار مُسافرای کربلا.

میرید به اونجا که شده

سری جدا از پیکری

توو خاکِ سرخ قتلگاه

ناله میزد یه مادری

آه و واویلا گِریَم به سوز و اشک و آه

آه و واویلا بچه یَتیما بی پناه

آه و واویلا شمر و سَنان و قتلگاه

خدا نگهدار مُسافرای کربلا.

سه شنبه ۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۹ نوشته شده توسط alireza goodarzi

شاعر:

امیر عباسی

مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنت الله علیه -(بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند)

۲

دنبال کردن این شاعر

۹۴

 

بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند

کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند

عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز

کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند

در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک

دختران از هول دادنهای آنها ریختند

بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند

مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند

نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد

اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند

آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد

گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند

بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع

دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند*

مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان

کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند

با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد

آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند

خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو

در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند

*‌ای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقه‌ها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل)

(حسن لطفی ۹۷/۰۶/۳۱)

دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۹:۲۳ نوشته شده توسط alireza goodarzi 

شاعر:

حسن لطفی

شعر غزل اول جلسه ای شب ششم محرم -(در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی)

 

دنبال کردن این شاعر

۴۴

 

در بِین روضه‌ایم و به ما شد عنایتی 

جز گریه بر حسین نداریم عادتی 

ما وارثان گریهء آدم شدیم پس 

داریم تا ابد به خلائق شرافتی 

این افتخار ماست که در زیر آسمان 

فرموده فاطمه که به روضه

بازگشت کاروان به مدینه

ایام سوگواری 28 ماه صفر

ایام سوگواری دهه آخر ماه صفر

  ,تو ,وَ ,ای ,ی ,خانه ,    ,شده توسط ,نوشته شده ,کردن این ,۱۳۹۸ ساعت ,توسط ابوالفضل عابدی ,نگهدار مُسافرای کربلا ,توسط alireza goodarzi

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خیریه و حسینیه مشهدی میر عباس موسوی